می دانست
فرصت زیادی ندارم
گفت: برو
از امروز آزادی
کاری به کارت ندارم
برو
آرزوهاتو لیست کن
هر روز
به یکی شون سر بزن
مطمئن باش
سرِ آخرین آرزو
باید کوله بارت را ببندی
و بروی
می روی
خیلی زود
برگشتی در کار نیست
این بار فرق دارد
به میل خودت نمی روی
به میل کسی می روی که صَلاح ات را
بهتر از خودت می داند
اگر رفتی
لیست آرزوهایت را هم
با خودت ببر
شاید لازم باشد
همه بدانند
که لیست آرزوهایت خالی ست…
فرصت زیادی ندارم
گفت: برو
از امروز آزادی
کاری به کارت ندارم
برو
آرزوهاتو لیست کن
هر روز
به یکی شون سر بزن
مطمئن باش
سرِ آخرین آرزو
باید کوله بارت را ببندی
و بروی
می روی
خیلی زود
برگشتی در کار نیست
این بار فرق دارد
به میل خودت نمی روی
به میل کسی می روی که صَلاح ات را
بهتر از خودت می داند
اگر رفتی
لیست آرزوهایت را هم
با خودت ببر
شاید لازم باشد
همه بدانند
که لیست آرزوهایت خالی ست…
زهرا فیروز راد