خوب می دانم
زمانی که آمدم
مادر شعر می بافت
و پدر موهای مادر را
چه زود دیر شد
مادر شاعر شد
پدر دیوانه
و من
بی روح ترین راوی تاریخ
خارهای روسری گلدار مادربزرگ را
آب می دهم
و لا به لای روزنامه های خاک خورده ی پدربزرگ
بزرگ می شوم
پارمیس وَردی پناه