دکتر زندگی خانواده، عشق، محبت، تحول
حکیم خردمندی اغلب به پرسش های دیگران پاسخ می داد. اما مردم اغلب به سراغش می رفتند و سوال بارانش می کردند و درباره ی همه کارهای خود، نظر او را می پرسیدند.
یک روز، فکری کرد و تابلویی بیرون خانه اش آویخت که روی آن نوشته بود:
هر سوال در ازای 100 سکه پاسخ داده می شود.
تاجر ثروتمندی تصمیم گرفت معامله کند. پول را به پیرمرد فرزانه داد و گفت: « فکر نمی کنید قیمت هر پاسخ را کمی بالا تعیین کرده اید؟»
پیرخردمند گفت: « چرا، کمی بالاست. خوب، سوالتان را جواب دادم. اگر می خواهید بیشتر بدانید، باید 100 سکه ی دیگر بپردازید. یا جواب سوال تان را در خودتان بجویید، که بسیار ارزان تر است.»
از آن روز به بعد دیگر کسی مزاحمش نشد.
نکته: برای پیدا کردن پاسخ سوالات ما در زندگی دو راه حل وجود دارد. سفر به درون و یافتن اصیل ترین پاسخ ها در سرزمین دل، به قول شاعر:
بیرونزتونیستهرچهدرعالمهست
ازخودبطلبهرآنچهخواهی،کهتویی [مولوی]
و یا نگاه به بیرون و چشم دوختن به دنیای بیرون و انسان ها برای رسیدن به پاسخ پرسش ها.
انسان های موفق پاسخ تمام سوال ها را در خود می جویند. زمانی شما جزو این دسته قرار می گیرید که نسبت به خود بینش و بصیرتی مثبت داشته باشید. زیرا، زمانی که انسان خود را کامل و غنی می یابد، به خود می نگرد و منبع و مرجع را خویش قرار می دهد. در چنین شرایطی، فرد معتقد می شود که مسئول موفقیت و خوشبختی خود است.
«خواجه ی شیراز» با لحن لطیفی می سراید :
سالهادلطلبجامجمازمامیکرد
آنچهخودداشتزبیگانهتمنامیکرد
سعید گل محمدی
