ای بکرترین برکه! هلا سوره ی صافی پرهیز کن از این همه پرهیزِ اضافی داغی بزن از بوسه به پیشانیِ سردم بدنام که هستیم به اندازه ی کافی تلخينه ی آمیخته با هر سخنت را صد شُکرِ …
بیشتر بخوانید...تمام رودخانه را یک جا سر می کشیدم تا خشکسالی به شهر بزند
اگر آن شب که قرص ها را روی پل به آب بخشیدم می دانستم از آمدنت خبری نیست تمام رودخانه را یک جا سر می کشیدم تا خشکسالی به شهر بزند. آن قدر دلتنگت شدم …
بیشتر بخوانید...روزها می روند و می آیند، من که بی تو نمی شوم آغاز
لحظه هایی که دستِ من دادی، از غروبش قرار می افتد آسمان هم که مثل من سرد است، از نگاهش بهار، می افتد روزها می روند و می آیند، من که بی تو نمی شوم آغاز …
بیشتر بخوانید...من که دربندم کجا؟ میدان آزادی کجا؟
غیر شیدایی مرا داغی به پیشانی نبود من که پیشانی نوشتم جز پریشانی نبود همدمی ما بین آدم ها اگر می یافتم آه من در سینه ام یک عمر زندانی نبود دوستان رو به رو …
بیشتر بخوانید...انگار من شعری باشم در یک روزنامه
یک بار هوس کردم مرا سر و ته بخوانی انگار من شعری باشم در یک روزنامه و تو آن زنی که می خواهی کبودیِ چشم هایت را با روزنامه قایم کنی کامل تر از این …
بیشتر بخوانید...می شود آیا روی دلم بنشینی!؟
حسودی ام می شود دانه دانه برف روی تنت می نشیند اما دستانِ من حتی به چشمهایت هم نمی رسد می شود آیا !؟ روی دلم بنشینی!؟ مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...به من اقامت دائم بده در آغوشت
شبانه رد شدم از مرزهای تن پوشت به من اقامت دائم بده در آغوشت سیاه بخت تر از مویِ سربهزیرِ تو باد هر آن کسی که سرش را نهاد بر دوشَت شبی ببوس در آیینه …
بیشتر بخوانید...چشم هایم تو را دچار شدند
به چشمهایم اعتماد ندارم روزی تو را دچار شدند و امروز برای رفتن بدرقه ات می کنند نگران فردا هستم مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...روی زیبای تو کافیست به شوراندن ِ من [فایل صوتی]
رازداری کن و با غیر ازین راز مگو آنچه را باز شنیدی، به کسی باز مگو! گوش دل می شنود، آنچه که در دل باشد عشق را زمزمه کافی ست، به آواز مگو آتشی در …
بیشتر بخوانید...تو مرغ نو پَری، زودست جَلدِ بام من باشی
به سویم با لب خشک آمدی با چشم تر رفتی حلالم کن که از سرچشمه یِ من تشنه تر رفتی میان دلبران پابندی ِ مِهرت سرآمد بود چه ها دیدی که با دل آمدی اما …
بیشتر بخوانید...