باز هم تسبیح ِ بسم الله را گم کرده ام
شمس من کی می رسد؟ من راه را گم کرده ام
طُره از پیشانی ات بردار ای خورشیدکم!
در شب یلدا مسیر ماه را گم کرده ام
در میان مردمان دنبال آدم گشته ام
در میان کوه ِ سوزن کاه را گم کرده ام
زندگی بی عشق شطرنجی ست در خورد شکست
در صف مُشتی پیاده شاه را گم کرده ام
خواستم با عقل راه خویش را پیدا کنم
حال می بینم که حتی چاه را گم کرده ام
زندگی آنقدر هم دَرهم نبود و من فقط
سرنخ ِِ این رشته ی کوتاه را گم کرده ام…
علیرضا بدیع