ما هر دو رفتیم عشق را در درست های دیگری پیدا کنیم ،
که چای بنوشیم و با هیجان ِ مضحکی تظاهر به خوشبختی کنیم!
که چای بنوشیم و با هیجان ِ مضحکی تظاهر به خوشبختی کنیم!
تا بار دیگر
مسافر ِ قطار های جداگانه ای باشیم
ما هر دو رفتیم
که رسیدن را
به رخ دیگری بکشیم!
آه…ای مسافر از دست رفته ام
ما چونان دو قندیل
در فصلی سرد
برای تمامی فصول آب می شویم
و کسی
مگر من و تو
این عذاب را
نمی فهمد…!
مونا مهرپور