کار خود کن کار بیگانه نکن! | دکتر زندگی

کار خود کن کار بیگانه نکن!

شخصی زمین وسیعی در بیرون شهر خرید و تصمیم گرفت در این زمین قصری بسازد و برای اینکه پول ساختن قصر را بدست بیاورد سی سال تجارت کرد و ثروتمند شد و در آن زمین کاخی برپا کرد، آن وقت روزی که خواست اسباب کشی کند به او گفتند:

ببخشید آقا! این زمین را با زمین بغلی اشتباه گرفته اید.

زمین کناری این زمین مال شماست، شما در این مدت در زمین شخص دیگری خانه می ساختید!

نکته: یک شخص می تواند یک عمر چیزی را آباد کند و گمان کند مال خودش است، تا اینکه وقتی می خواهد از آن استفاده کند می بیند مال خودش نیست. بسیاری از ما انسانها، همین طور زندگی می کنیم. تن ها را به جای جان ها تقویت می کنیم. احساس خلا درونی و کوچکی و کم ظرفیتی جانمان را با چیزهایی مثل: قدرت و شهرت و محبوبیت و ثروت پر می کنیم.

و برای رشد و پرورش جانمان که بُعدِ خدایی و اصل وجودمان است هیچ تلاشی نمی کنیم.

در زمینِ مردمان خانه مکن
کار خود کن کار بیگانه مکن‌
کیست بیگانه تنِ خاکی تو
کز بر ای اوست غمناکی تو
تا تو تن را چرب و شیرین می‌دهی
جوهر خود را نبینی فربهی‌
گر میان مشک تن را جا شود
روز مردن گــَند او پیدا شود
مشک را بر تن مزن بر دل بمال
مُشک چه بود نام پاک ذو الجلال‌

مولوی

از کتاب: “فلک را بشکافیم و طرحی نو در اندازیم! “(در دست چاپ)، سعید گل محمدی

درباره‌ی سعید گل محمدی

سعید گل محمدی
- نویسنده، مترجم و مدرس در حوزه‌ی مهارت‌های زندگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *