کِیف عاشقی | دکتر زندگی

کِیف عاشقی

دلم برایت تنگ شده است. راستی سلام ، دوست داشتنی جان عزیزم ، چه می کنی؟ حال خودت ، دلت ، روزگارت چطور است؟ حال نامه های بی جواب من که خیلی بد است.

حس داشتن دوباره ات تب دارد. امروز یکی نوشته بود: ” کِیفِ عاشقی به همین نداشتن است. عشقی که کنار آدم باشد عشق نیست که …”

می دانی دلم برای نویسنده اش سوخت. می خواست با این جمله حواس دلش را پَرت کند که بهانه نگیرد. شاید هم راست گفته باشد. اگر راست گفته پس چرا نداشتن تو کِیف نمی دهد؟

می دانی ، دوست داشتنی جان؟ یک بار برایت نوشته بودم که دلم روشن است می آیی ، اما… کم کم دارم از آمدنت نا امید می شوم. خدا هیچ امیدی را نا امید نکند.

با خودم عهد کردم اگر بیایی همه ی این نامه ها را بسوزانم ، اگر هم نیامدی ، بگذریم… تو سلامت بمان برای من کافی ست.

ارغوان بشیری

درباره‌ی ارغوان بشیری

ارغوان بشیری
شاعر و نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *