زلال کودکی | دکتر زندگی

زلال کودکی

یاد حـال کـودکی هامان بـه خیر
بچگی و شیطنت هامان به خیر
زندگـی در عیـن سخـتی سـاده بـود
از نـگـــاه مــــا تــمامـش تــازه بود
لحظه هامـان پـُر ز لـذت هــایمان
بی هراس از آنچه پیش آرد زمان
پـُر ز شور و اشتیـاقی بی مثال
فارغ از غمهای عالم، بی خیال
ذهن در قـاموس مـا معـنی نداشت
خوب و بد از دید ِ ما فرقی نداشت
مـا فـقـط بـینـنـده بـــودیــم و رهـا
لحظه ها چون فرصتی از چشم ما
فرصت جاری شدن در زندگی
بـی تـمـنـایـی و بــی پیـرایـگی
پس کجا رفت آن نگاه سـاده بـیـن؟
از چه سان احوال ما گشته چنین؟
مــَـر نـــه اینکه مشکل و اذهـان ما
چون نقابی گشتـه بـر چشـمان ما؟
عــــاشـقـی ها چون سرابی گشته است
چشمه ی عشق بـه خود خشـکیـده است
پس بیا از عشق خود آکنده شو
خلوتی کن با خودت، بیننده شو
بـا خــودت بـاش و وجـودت را ببـیــن
فارغ از غـیر و و به دور از آن و این
بـاز کن آغـوش خود را بـَهر خود
از هر آن راهی که یابی مِهر خود
بــر وجــود پــاک و معصومت ببـال
بــاده بــر عــالم بــده از ایـن زلال
با خلایق دوست گشتن پیشه کن
در دل دلــدادگـانـت ریـشـه کـن
در تعامل های خود ظاهر مَبـین
با نگــاه دل، حقـیقــت را بـبـین
همچو خورشیدی که بخشد عشق ناب
بــی تـوقع بــاش و بـی مــِـنت بـِـتاب

سپاس فراوان از دوست و شاعر فرهیخته
آقای کیانوش صالح [شاعر معاصر]

درباره‌ی صابر خطیری

صابر خطیری
- پژوهشگر و نویسنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *