غیر شیدایی مرا داغی به پیشانی نبود من که پیشانی نوشتم جز پریشانی نبود همدمی ما بین آدم ها اگر می یافتم آه من در سینه ام یک عمر زندانی نبود دوستان رو به رو …
بیشتر بخوانید...انگار من شعری باشم در یک روزنامه
یک بار هوس کردم مرا سر و ته بخوانی انگار من شعری باشم در یک روزنامه و تو آن زنی که می خواهی کبودیِ چشم هایت را با روزنامه قایم کنی کامل تر از این …
بیشتر بخوانید...می شود آیا روی دلم بنشینی!؟
حسودی ام می شود دانه دانه برف روی تنت می نشیند اما دستانِ من حتی به چشمهایت هم نمی رسد می شود آیا !؟ روی دلم بنشینی!؟ مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...به من اقامت دائم بده در آغوشت
شبانه رد شدم از مرزهای تن پوشت به من اقامت دائم بده در آغوشت سیاه بخت تر از مویِ سربهزیرِ تو باد هر آن کسی که سرش را نهاد بر دوشَت شبی ببوس در آیینه …
بیشتر بخوانید...این ترانه می شد عاشقانه شه
این ترانه قسمتش گذشتنه این ترانه آخر خوشی نداشت واژه های لعنتیی سـوخته سرنوشتِ این ترانه هم شدن مثل ِ این که من پُر از جهنمم شعرم و فرشته ها نمی بـرن رفتم از خدای …
بیشتر بخوانید...غروب جمعه ها اما …
در طول هفته برنامه هاي مشخصي دارم! شش روز هفته را به تو فکر مي کنم غروب جمعه ها اما فکر کردن به تو مرا کمي متفاوت تا پاي مرگ پيش مي برد… مونا مهرپور
بیشتر بخوانید...چشم هایم تو را دچار شدند
به چشمهایم اعتماد ندارم روزی تو را دچار شدند و امروز برای رفتن بدرقه ات می کنند نگران فردا هستم مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...امپراتوریِ در حال سقوطی کوچکم
از چه رو بیهوده می کوشی بیایی نیستم دلبری دارم به فکر دلربایی نیستم کوهی از دردم که از دردش کسی آگاه نیست گوش کن من جز صدایِ تو صدایی نیستم ای که گیسو می …
بیشتر بخوانید...سال یعنی که تحویل تو می شوم
بهار؛ جایی از تو شروع شد هیچ کس هم نفهمید سال فقـط در لب های تو تحویل می شود هنوز زمستان از موهایم می گذرد مثل خِش خِش یک خط در میانِ رفتگر که سال …
بیشتر بخوانید...همین امشب بر من ببار
به درد بگو در انتظار چه هستی؟ همین امشب بر من ببار تنهایی هست، سکوت هست، و دلی که دزدانه حواسش، پَرتِ انتظار است… به کجای دنیا بر می خورد تو هم ببار! مریم پورقلی
بیشتر بخوانید...