دشتی از آهو درین چَشمت به قشلاق آمده | دکتر زندگی

دشتی از آهو درین چَشمت به قشلاق آمده

سخت دل دادی به ما و ساده دل برداشتی
دل بریدن هات حکمت داشت: دلبر داشتی

از دل ِ من تا لب تو ، راه چندانی نبود
من که شعر تازه می گفتم، تو از بر داشتی

قلب من چون سکه های از رواج افتاده بود
آنچه در پیراهن ِ من بود، باور داشتی

شَر عشقت را من از شور پدر پَرورده ام
قصد ِ خون خلق را از شیر مادر داشتی

دشتی از آهو درین چَشمت به قشلاق آمده
جنگلی از ببر در آن چشم دیگر داشتی

پشت پلکم زنده رودی از نفس افتاده بود
روی لب هایت گلاب ِ ناب ِ قمصر داشتی

خاطراتم را چه خواهی کرد؟ گیرم باد برد
بیت هایی را که از من کنج دفتر داشتی

ازین شعر دختری بیرون زده که در را پشت سرش نبسته است…

علیرضا بدیع

درباره‌ی علیرضا بدیع

علیرضا بدیع
شاعر، نویسنده، منتقد ادبی و مجری تلویزیون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *