تو رو سی شب، تو رو سی سال توو تنهایی صدا کردیم تمام روزه هامونو با لبخند تو وا کردیم تو رو داشتن واسم بسه من این احساسو میدونم تو می خندی و با یادت …
بیشتر بخوانید...آن جا که تو پیشِ نظر آیی، چه یقینی؟
خوش باش دل ای دل! پس از آن چله نشینی افتاده سر و کار تو با ماهِ جبینی در سیر اِلی الله به دنبال تو بودیم ای گنج روانی که عیان روی زمینی تمثیل غم …
بیشتر بخوانید...فروردین مهربان لطفا بهار نکویی برای مان باش
دیوانه ی شهر امروز آرام گرفته بود. از ظهر تا به حال که دیدمش دلم پیشش جا مانده است. همیشه بی خیال همه جا، وسط خیابان راه می رفت، آواز می خواند، فحاشی می کرد …
بیشتر بخوانید...اینجا رفتن ها خوب نیستند
نمی دانم روزی که خدایم بخواهد چراغ زمین را برای همیشه خاموش کند. از کجا شروع به جمع کردن می کند؟ نمی دانم آن روز دلش می گیرد یا نه؟ نمی دانم آن روز برای …
بیشتر بخوانید...تصمیم های خوب من(قسمت دوم) – کورِ خود و بینای دیگران نباشیم
خودکار را روي ورقه ي امتحان گذاشته بودم و به پشتي صندلي تکيه داده بودم. گوش هايم را تيز کردم تا بشنوم آقاي ذاکر به دوستم چه مي گويد. حدود چهل و پنج دقيقه از …
بیشتر بخوانید...این ترانه می شد عاشقانه شه
این ترانه قسمتش گذشتنه این ترانه آخر خوشی نداشت واژه های لعنتیی سـوخته سرنوشتِ این ترانه هم شدن مثل ِ این که من پُر از جهنمم شعرم و فرشته ها نمی بـرن رفتم از خدای …
بیشتر بخوانید...تو مرغ نو پَری، زودست جَلدِ بام من باشی
به سویم با لب خشک آمدی با چشم تر رفتی حلالم کن که از سرچشمه یِ من تشنه تر رفتی میان دلبران پابندی ِ مِهرت سرآمد بود چه ها دیدی که با دل آمدی اما …
بیشتر بخوانید...نشدنی ترین نشدنی دنیا
نمی دانم ما پیش از این که آفریده شویم چه رویایی در سر داشتیم. نمی دانم کجای جهان بودیم. اما می دانم اینجایی که هستیم آرزویمان نبود. من اینجا را دوست ندارم. اینجا آدم های ِ مهربانی ندارد. اینجا آدم ها …
بیشتر بخوانید...پرستشِ غیر قانونی
حضرت ِ عشق من برايم روز خاصي ندارد پرستش تو! اين که صدايم در سنگ ِ آغوش کدام بت در چندمين يکشنبه به دل کدامين کليسا خواهد نشست! و دوست داشتنت، اين تَقدس ِ اکيد …
بیشتر بخوانید...راه های نرفته
به خودت فکر کن. به چند سال بعد، به صورتت. چروک هایی که هیچ کس به گردن نمی گیرد. شانه ات که اگر لرزید زیر سر کسی نباشد! به راه های نرفته، اشتباه های ریز …
بیشتر بخوانید...